وسیله تقرّب به محبوب

در آن حديث نوراني معروفي كه فريقه اي نقل كردند و در حديث قرب نوافل هم همين معنا بيان شده که حضرت فرمودند: خداي متعال می فرماید، «مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْ ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ»، هيچ بنده اي به من نزديك نمي شود مگر به عملي كه من آن عمل را دوست داشته باشم. بيش از فرائض و واجبات، محبوب ترين عمل در نزد خداي متعال همان است كه او واجب كرده و جزء فرائض قرار داده چه فرائض ايماني باشد و چه عملي، در نزد او محبوب ترين است. فرمود: ولي قرب مؤمن در همين حد متوقف نمي شود. «وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ»، سپس قرب نوافل است که تا به جايي مي رسد، من او را دوست مي دارم. «حَتَّى أُحِبَّهُ»،[9] حتي او مرا دوست مي دارد و در اثر عمل به فرائض و نوافل به مقام محبت مي رسد.

در بعضي نقل ها اين است که فرمود: «فإذا أحبّني فأحبت»، وقتي به مقام محبت رسيد، من او را دوست مي دارم و وقتي كسي محبوب خدا شد: «كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»، فرمود: من چشم، گوش، زبان، دست و پاي او مي شوم. اين معنايش چيست؟ معنايش همين است که اگر كسي به مقام محبت و ولايت رسيد، حقيقت ولايت به او عطا مي شود و وقتي عطا شد ديگر اين دست، دست او نيست؛ چشم، چشم او نيست؛ گوش، گوش او نيست و زبان هم زبان او نيست. به تعبير ديگر، با قوۀ خود كار نمي كند بلکه با ارادۀ محبوب كار مي كند؛ او حضور پيدا مي كند و متصدّي مي شود.

#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#حب_الحسین_یجمعنا
#آزمون_عزاداران
#حادثه_عاشورا
#تاثیرات_حادثه_عاشورا
#اثرات_قیام_عاشورا
#اصل_اسلام
دیدگاه ها (۱)

محبت ، علامت حضور محبوب

درجات محبت

قلب مؤمن، سرچشمه محبت

همراهی با شهیدان کربلا

بسم الله الرحمن الرحیمقسمت اول : جای بسی تأسف و البته نگران...

بسم رب الخلق المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط